افق توسعه با ایجاد اکوسیستم کارآفرینی

افق توسعه با ایجاد اکوسیستم کارآفرینی
افق توسعه با ایجاد اکوسیستم کارآفرینی

 

مسعود صرامی، بنیان‌گذار سیتی‌سنتر اصفهان از جمله کارآفرینان موفق ایران است که با احداث پروژه‌های متعددی نظیر احداث ۲۴ کارخانه، شهرک سلامت و مراکز گردشگری، فرهنگی، تفریحی و درمانی نزدیک به ۲۵ هزار شغل پایدار در این شهر ایجاد کرده است. حیطه فعالیت‌های او از این نظر گسترده است که وی اعتقاد به ایجاد یک اکوسیستم کارآفرینی داشته و آن را به عنوان یک زنجیره از توسعه پایدار در نظر می‌گیرد؛ امری که تاکید می‌کند با توجه به بهره‌وری و نتایجی که در شهر اصفهان داشته، می‌تواند قابل تعمیم و الگوبرداری به سایر نقاط کشور باشد.

این کارآفرین ایرانی همچنین پیشنهادات بی‌سابقه‌ای را به منظور حل‌وفصل مشکلاتی نظیر فقر، بیماری، معضل ترافیک و آلودگی هوا، مشکل کم‌آبی و همچنین اشتغالزایی بدون هزینه‌های دولتی مطرح کرده و می‌گوید تاکنون برخی وزرا و مسوولان این پیشنهادها را بدون جواب گذاشته‌اند. در همین رابطه با او در خصوص اقداماتش در طول چند سال گذشته به گفت‌و‌گو نشسته‌ایم که مشروح آن به شرح زیر است:
 


همان‌طور که می‌دانید در کشورهای در حال توسعه نظیر ایران به دلیل ساختارهای نهادی، زمین بازی ترازی برای فعالیت‌های اقتصادی توسط بخش خصوصی کم‌تر یافت می‌شود. در همین زمین بازی ناتراز در ایران است که بعضا شاهد بروز و ظهور کارآفرینان بزرگی مانند شما هستیم که بدون وابستگی به جریان قدرت توانسته‌اند پله‌های ترقی را طی کرده و منشا خدمات شوند. به‌عنوان نخستین سوال بفرمایید راز موفقیت شما چه بوده است؟


فکر می‌کنم یکی از دلایلی که در کار تولید ماندگار شدیم، این بود که دسترنج فرد دیگری را تصاحب نکردیم. به‌عنوان نمونه؛ فردی یافت می‌شود که با تحقیق و توسعه و بررسی نیاز جامعه، پلی می‌سازد تا دیگران مسیر اقتصادی و تولیدی را از روی آن طی کنند، اما ما به دنبال این قضیه نبودیم و هر تولیدی را هم که انجام دادیم، چیزی بوده که دیگران قبلا سراغ آن در کشور نرفته‌اند. در واقع معتقدم بازار تشنه محصولی است که تولید آن سخت است و وقتی کسی وارد این شاخه می‌شود، طبیعتا با پاسخگویی به نیاز جامعه در مسیر موفقیت و پیشرفت قرار می‌گیرد.
در این رابطه ۲۴ نوع تولید در کشور انجام دادیم که دیگران سخت زیر بار مسوولیت آن می‌رفتند. لذا از آنجا که اولین نفر در این بخش‌ها بوده‌ایم، از دیگران موفق‌تر شدیم. از سوی دیگر کسانی که بعد از ما وارد این حوزه‌ها شده‌اند به دلیل تجربیات کمتر، نیازمند خدماتی بوده‌اند که ما محصول آن را ارائه می‌کنیم. همین امر سبب شده تا نه‌تنها تولید خود را داشته باشیم، بلکه به تولیدکنندگان دیگر نیز خدمات ارائه کنیم؛ در واقع همین دوعامل محل کسب درآمد برای ما بوده است.

 


یکی از نکات جالب توجه در فعالیت‌های شما تاسیس مدرسه اقتصاد است؛ جایی که گفته‌اید هدفش حرکت از تولید انسان باهوش به سمت پرورش انسان خردمند است. در مورد این اقدام بیشتر توضیح بدهید.


این موضوع ارتباطی به تولید ندارد، ولی تولید ما را دقیقا تحت‌الشعاع کار خود قرار داده است؛ زمانی بود که متوجه شدیم برای ساخت پروژه‌های‌مان افراد خردمند در کنار ما وجود ندارند یا کمتر وجود دارند. در واقع همانطور که می‌دانید سطح پروژه‌های در دسترس ما بسیار وسیع است؛ از هتل‌سازی و پروژه‌های عمرانی جدید گرفته تا بیمارستان‌های تخصصی و مراکز تجاری و صنعتی. در این رابطه در گذشته برای پرورش نیرو از خارج کمک می‌گرفتیم تا نایافته‌ها و نادانسته‌های خودمان را از آن‌ها الهام بگیرم، اما بعد آمدیم این علم خریداری‌ شده را در کنار دانش خودمان بومی کردیم؛ به ‌طوری که اکنون بچه‌های ما با این علم به‌روز، استاد این دانش شده‌اند و به دیگر بچه‌ها آموزش می‌دهند. امروز این فارغ‌التحصیلان از مدرسه اقتصاد و دانشگاه علمی ـ کاربردی در پروژه‌های عمرانی سایر شهرها پیشنهادات حقوقی ۱۵ تا ۲۵ میلیون تومانی دارند، زیرا دارای مجموعه اطلاعاتی هستند که کمتر دانشجویی در دانشگاه می‌تواند آن‌ها را به دست بیاورد.
مبنای ما در این دانشگاه علاوه‌بر انتقال دانش، کارآموزی عملی نیز هست و از آنجا که صاحب یک‌ونیم میلیون مترمربع ساختمان صنعتی مانند شهرک و بیمارستان سلامت، پروژه گردشگری فدک، باغ بهار و غیره هستیم، دانش‌آموزان خود را با بردن در این مناطق فارغ از ساعت‌های درس در دانشگاه با کارآموزی عملی نیز آشنا می‌کنیم. به همین دلیل است که باور دارم تا ۱۰ الی ۱۲ سال آینده آنقدر دانشجوی باخرد، خودباور و آشنا به کار تیمی خواهیم داشت تا نیاز بدنه نظام کشور را از مدیران و متخصصان برطرف کرده و برای زیست بهتر مردم از آن‌ها کمک گرفته شود. در زمان گذشته افراد را به منظور آموزش مدیریتی و صنعتی به خارج از کشور اعزام می‌کردند، حال ما با این پروژه مسیر قبلی را تغییر داده و با به‌کارگیری اساتید باخرد، دانشجویان را در دبیرستان و دانشگاه با متد جدیدی آشنا می‌کنیم تا بدانند در مسیر حرکت اجتماعی خود چگونه موفق شوند و چگونه با ریشه‌های تاریخی خود پیوند بخورند و پس از فارغ‌التحصیلی در ایران بمانند. در یک کلام؛ در این مرکز علاوه‌بر علم‌آموزی به بچه‌ها، دانش زندگانی و اقتصاد نیز یاد می‌دهیم.


بررسی اقدامات و فعالیت‌های شما نشان می‌دهد که آن‌ها منوط به یک بخش یا فعالیت خاص نیست، همچنین صحبت‌ها و ایده‌های کم‌سابقه‌ای از سوی شما مطرح می‌شود، مانند اینکه قصد داریم اصفهان را سرآمد شهرهای جهان کنیم. در واقع شما ایده اکوسیستم کارآفرینی را مطرح کرده‌اید. لطفا در این مورد توضیح بدهید.


من در ابتدا جمله  شما را اصلاح می‌کنم؛ ما گفتیم که اصفهان را سرآمد شهرهای ایران می‌کنیم، زیرا خود را با هیچ کشوری مقایسه نکرده و تنها با شهرهای کشور خودمان قیاس می‌کنیم. حال چرا بر این باور هستیم؛ زیرا معتقدیم که اصفهان می‌تواند معجزه کند. به اعتقاد من با اقدامات اجتماعی‌ای که تاکنون صورت داده‌ایم با توریسم سلامت و گردشگری می‌توانیم تا سال ۱۴۰۲ از یک تا سه میلیارد دلار پول وارد این شهر کنیم؛ مبلغی که مطابق با بودجه عمرانی کل کشور است. بنابراین در همین رهگذر است که ثروت شهر زیاد شده، اقتصاد پویا و رفاه مردم نیز بیشتر می‌شود. در واقع مردم در رفاه بالا، امنیت بیشتری نیز خواهند داشت و تلاش ما نیز همین بوده که معاش خانواده و شهروندان را از این راه تامین مالی کنیم. این امر حلقه‌های مستحکم و به هم پیوسته یک زنجیره اجتماعی را تشکیل می‌دهد که ما اکنون نصف این زنجیره را ساخته‌ایم. به عنوان مثال در بخش درمان کاری کرده‌ایم که اگر روزی نیاز به تغییرات اساسی در نظام بهداشت و درمان کشور ایجاد شد، از اصفهان الگوبرداری شود. در این زمینه ۱۰ سال سرمایه‌گذاری مالی و انسانی کرده‌ایم و آوازه ما اکنون در تمام کشورهای حوزه خلیج فارس پیچیده است؛ به‌طوری که تنها در بخش گوارش، ۳۰ درصد بیماران ما در این کلینیک از خارج از کشور می‌آیند.
در بحث گردشگری هم بهترین پروژه‌های گردشگری، تجاری و تفریحی را ایجاد کرده‌ایم. ما امروز نخستین پروژه گردشگری و تجاری را داریم که علاوه بر موزه، نگارخانه، تئاتر، سینما و کنسرت‌هال، دانشگاه نیز دارد که ۲۵۰۰ دانشجوی با خرد در حال تحصیل در آن هستند. در واقع عمده سرمایه‌گذاری‌های ما در بخش خدمات فرهنگی بوده است؛ حتی می‌توانم بگویم که این نخستین شاپینگ‌مال دنیاست که ۶۰ درصد مساحت آن به خدمات فرهنگی اختصاص داده شده است. همچنین این مجموعه اولین مجموعه گردشگری، تجاری، تفریحی و فرهنگی است که در دل خود استارت‌آپ استودیو دارد و قادر است بین دو تا سه هزار شرکت دانش‌بنیان را پرورش داده و پشتیبانی کند.
در بخش هتلینگ بیشترین سهم در خصوص ساخت و پروژه‌های آماده بهره‌برداری از آن ماست؛ به طوری که ۱۴۰۰ تخت در این زمینه ایجاد شده که این خود به معنی ورود ۱۴۰۰ مسافر بیشتر به شهر اصفهان است. در همین راستا هدف ما تغییر نوع رفتار اجتماعی، اصلاح فرهنگی و جامعه‌پذیری و جامعه‌پسندی بیشتر بوده است.
صحبت من این است که مردم ما برای چه به دبی و اسپانیا و سایر کشور‌ها می‌روند؟ غیر از این است که به دنبال یک محیط زندگی امن، آرام و با احترام متقابل هستند؟ چرا مردم 7 میلیارد دلار پول به ترکیه می‌برند تا در آنجا خانه بخرند؟ غیر این است که قصد آن‌ها نه خرید خانه، بلکه ساکن شدن در جایی است که این مزایا را داشته باشد؟ خب ما در حال ایجاد همین فضا هستیم.
اکنون در چهار نقطه اصفهان این وضعیت را به گونه‌ای ایجاد کرده‌ایم تا هوای این شهر تا ۱۰ سال آینده چند درجه تمیزتر از امروز باشد. در واقع ما با احداث حلقه‌هایی از گردشگری، تجارت، درمان، اقامت و مجموعه‌های فرهنگی، زنجیره‌ای اجتماعی ساخته‌ایم تا همین مزایا را در اینجا ایجاد کنیم. این موضوع وقتی تکثیر و کامل شد و دولتمردان ما متوجه شدند که می‌توان شهری را بدون وابستگی به دولت به پویایی اقتصاد رساند، طبیعتا این حرکت را دنبال کرده و در سایر شهرها نیز اجرایی خواهند کرد. به همین دلیل چون حرکت اولیه از اصفهان آغاز شده، تاکید کرده‌ام که این شهر سرآمد شهرهای ایران خواهد شد.

 


شما در جایی اعلام کرده بودید که به خاطر ساخت بزرگ‌ترین مرکز سلامت و سیتی‌سنتر عذرخواهی می‌کنم. چرا این صحبت را مطرح کردید؟


در واقع این یک نامه‌ای بود که من در پاسخ به برخی از افراد نوشته بودم. البته نباید در این زمینه سوء‌برداشت نسبت به شورای شهر و شهرداری اصفهان صورت بگیرد، زیرا آن‌ها به ما کمک کرده‌اند. قضیه از این قرار بود که برخی افراد و«NGO»ها با افکاری مخرب گفته بودند با این اقدامات، سبک زندگی اصفهانی‌ها دارد به سبک زندگی مردم کشورهای غربی شبیه می‌شود و از فرهنگ بومی فاصله می‌گیرند. حتی اعلام کرده بودند که رفاه سبب می‌شود که مردم رفته رفته به سمت تنبلی گرایش پیدا کنند! یعنی سخنانی که هیچ عقل سالمی آن را نخواهد پذیرفت. به همین منظور بود که واقعاً دل من به درد آمد؛ زیرا بعد از ۵۹ سال فعالیت اجتماعی، تاسیس ۲۴ کارخانه تولیدی بدون وابستگی به ارز دولتی و ایجاد ۲۵ هزار شغل پایدار، این صحبت‌های بی‌پایه مطرح شده است.
من در این نامه تصریح کردم که معذرت می‌خواهم اگر بیمارستان هزار تختخوابی درست کردم تا بیمار ما به خارج از کشور برای درمان نرود. عذرخواهی کردم از این بابت که با صرف ده‌ها میلیارد تومان سرمایه، اولین قطب هسته‌ای درمان سرطان را در خاورمیانه ایجاد کردم تا هموطن من برای معالجه و تحت ‌تاثیر تبلیغات به خارج از کشور نرود. همچنین معذرت‌خواهی کردم به این دلیل که 2 میلیون لیتر آب از فاضلاب خاکستری ایجاد کردم تا باری بر دوش شهر نگذاشته باشم، برق و آب مجموعه‌هایم را خودم تامین می‌کنم، بین ۳۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان کاهش هزینه زندگی ایجاد کردم و به جای اینکه کنار زاینده‌رود ساخت‌وساز کرده و آثار تاریخی را با نماد مدرن از بین برده و دید شهر را از بین ببرم، پروژه‌ها و سرمایه‌گذاری‌هایم را در نقاطی از شهر انجام داده‌ام تا اگر به من آسیبی وارد شود به بدنه شهرم آسیبی نرسد. همچنین عذرخواهی کرده‌ام از بابت اینکه در تابستان‌ها برق کارخانجات و شهرک سلامت را با موتور ژنراتور تامین می‌کنیم، تا به وزارت نیرو از این رهگذر کمکی کرده باشیم.
البته که باید تاکید کنم مردم ما فهیم و دانا هستند و در این خصوص نیز حمایت‌های قابل توجهی از من به عمل آوردند.


شما گفتید ۲۵ هزار شغل پایدار ایجاد کرده‌اید؛ قدری در مورد اقدامات کارآفرینانه خود توضیح بدهید.


اگر به اصفهان بیایید و در سیتی‌سنتر دوری بزنید، من درباره یکی از یازده ابر پروژه‌ای که ساخته‌ایم (اصفهان سیتی‌سنتر‌) با شما صحبت خواهم کرد که در آن نزدیک به ۳۰۰ کانتر وجود دارد که در هر کدام از آن‌ها دو دختر جوان بین ۱۸ تا ۲۵ سال مشغول به کار هستند. ‌هایپرمارکت سیتی‌سنتر هم ۳۲۰۰ شاغل دارد که در سه شیفت کار می‌کنند. همچنین هر مغازه نیز در این مجموعه بین ۱۰ تا ۱۰۰ نیروی جوان دارد. لذا تنها ۱۰ هزار نفر در داخل سیتی‌سنتر مشغول به کار هستند. البته افتخار ما این است که در‌هایپرمارکت شرایط به‌گونه‌ای است که نزدیک به ۱۷۶ دختر دانشجو شهرستانی و خوابگاهی بتوانند شب‌ها در بخش چیدمان کار کرده و صبح به دانشگاه خود بروند. در کنار سیتی‌سنتر هم چند برج می‌بینید که سه هزار نیروی کارگر جوان در حال فعالیت، ساخت و مدیریت آن هستند. پروژه‌ای که با اتمام آن ۱۰ هزار نفر شاغل جوان در آن مستقر خواهند شد.
در شهرک سلامت نیز ۴۰۰ پزشک در حال طبابت هستند که حدود ۱۲۰۰ نفر در کنار آن‌ها در این بخش مشغول به کارند. همچنین وقتی که پای خود را از مجموعه بیرون می‌گذارید، بیمارستان در حال ساختی را مشاهده می‌کنید که ۸۰۰ نفر کارگر ساختمانی در آنجا مشغول به فعالیت هستند. شهرک سلامت ۴۰۰ نیرو تاسیساتی و ۳۵۰ نیروی حراست و خدماتی نیز دارد. این‌ها اشتغال مستقیم ایجاد شده است که در کنار آن به صورت غیرمستقیم برای بسیاری از افراد دیگر هم فرصت شغلی به‌وجود آمده است.
در واقع تمامی این‌ها یک زنجیره را تشکیل داده و در این پروژه‌ها شما با مواردی مواجه می‌شوید که باعث غرور و افتخار بوده و از تمامی ثروت دنیا با ارزش‌تر است؛ چرا که نمونه‌هایی از فرهنگ غنی دوهزاروپانصد ساله ماست. به عنوان مثال در این مجموعه‌ها همزیستی مسالمت‌آمیز و احترام میان تمامی افراد با هرگونه سلایق فکری و شخصی مشاهده می‌شود. در واقع ما در این مجموعه‌ها این فرهنگ غنی کهن را آرایش کرده و به نسل جوان تحویل داده‌ایم.


شما سرمایه این فعالیت‌ها و اقدامات را از کجا تهیه کرده‌اید؟ آیا دارای پشتوانه قوی خانوادگی بوده‌اید، چون آنطور که مشخص است از منابع دولتی و ارتباطات آن استفاده‌ای نکرده‌اید.


خیر این سرمایه از پشتوانه مالی خانواده تامین نشده، چون من از کودکی و از سن پنج سالگی پدرم را از دست داده‌ام. می‌پرسید پول این کارها از کجا آمده است؟ پاسخم این است که خیلی راحت. وقتی از عقل خود و پیشینه کتاب‌های فارسی استفاده کنید به همین نقطه می‌رسید. جوانی که ناباور بودنش دلیل بر عقب ماندنش شود، خودش مقصر است. چیزی در جامعه ما وجود دارد به نام شتاب‌دهنده که این عنصر 40 یا 50 سال پیش هم بود. شتاب‌دهنده ما هم در ۵۹ سال پیش بود. من ۵۹ سال پیش از سقاخانه‌ها شمع‌های نیمه‌سوخته جمع می‌کردم و به خانه می‌بردم و با آب کردن آن‌ها دوباره شمع درست کرده و آن‌ها را می‌فروختم. از همین راه هم بود که سرمایه اولیه من جمع شد و به مرور توانستم رشد کنم. دقیقا مانند آن سنگریزه‌ای که در نوک کوه روی برف قرار دارد و با ایجاد یک نیروی محرکه، غلتی می‌خورد و با هر گردشی یک لایه برف را به دور خود جمع می‌کند تا در نهایت تبدیل به یک بهمن می‌شود که دیگر چیزی جلودارش نیست.
به عنوان مثال من ماه گذشته ۱۵۰ میلیارد تومان باتری فروخته‌ام که سود حاصل از این کار را برای ساخت یک پروژه اختصاص می‌دهم. در حالی که زمانی باید ۱۰ سال طول می‌کشید تا این سود را کسب کرده و یک پروژه کوچک درست کنم. به همین دلیل است که وقتی می‌گویم تا سال ۱۴۰۵ قادر به ایجاد یک میلیون شغل هستیم، اغراق نکرده‌ام. اکنون در همین سیتی‌سنتر در دوسو، ۲۴ میز کوچک یک متری وجود دارد که پنجشنبه‌ها و جمعه‌ها به زنان سرپرست خانوار با رقم ۱۰ هزار تومان داده می‌شود تا صنایع دستی و تولیدات خودشان را بفروشند. یعنی در دو روز از هفته ۴۸ خانواده پنج میلیون تومان درآمد کسب می‌کنند و دور هم کارآفرین شده‌اند. جالب این است که در میان خود نیز نیازی به بانک نداشته و با ایجاد یک صندوق قرض‌الحسنه به یکدیگر وام بدون بهره می‌دهند. کاری که نظام بانکی ما در طول ۴۰ سال گذشته قادر به انجام آن نبوده، اما این زنان در سایزی کوچک موفق به انجام آن شده‌اند.
حال یک موضوع جالب‌تر به شما بگویم؛ دو سال قبل در استانداری به آقای استاندار گفتم که تعهد می‌کنم هر کسی که از عمان، امارات یا قطر با هواپیما به اصفهان بیاید و بیمار سرطانی داشته باشد را مجانی درمان کنم. ایشان به من گفتند مگر دیوانه شده‌ای؟ در شهری که از بیمار شهروند خود پول می‌گیرید، می‌خواهید بیمار عمانی را مجانی درمان کنید؟ گفتم شما فکر می‌کنید ما می‌بریم یا می‌بازیم؟ گفتند می‌بازید. من گفتم می‌بریم. شما می‌دانید پرتودرمانی چند جلسه است؟ می‌دانید که عرب‌ها وقتی به جایی می‌روند گروهی سفر می‌کنند؟ ما می‌خواهیم این‌ها با پرواز به اصفهان بیایند تا پرواز اصفهان را حمایت کنیم. وقتی یک ماه وارد هتلی می‌شوند که ما ساخته‌ایم و چند اتاق می‌گیرند، برای مدت یک ماه ۱۵۰ میلیون تومان در این هتل هزینه می‌کنند. این در حالی است که 20 جلسه پرتودرمانی، ۲۰ میلیون تومان بیشتر هزینه ندارد. در نتیجه ما برده‌ایم‌. ما نباید نوک بینی خودمان را ببینیم. ما امروز در شهرک سلامت چند دستگاه شتاب‌دهنده داریم. اگر در ماه ۱۰ بیمار عراقی، عمانی و اماراتی برای درمان بیایند، هتل ما پر می‌شود.
آنچه که دولت ما به آن توجه نمی‌کند این است که باید درآمد نفت را کنار بگذارد و درآمد توریسم سلامت را برای کشور محاسبه کند. ما فقط پزشک خوب و بهترین مرکز درمانی را نداریم، بلکه باورمان این است که وقتی یک بیمار به راحتی درمان می‌شود، این خود بهترین موضوع برای تشویق دیگران برای آمدن به اصفهان است.


ما شاهد هستیم که در سطح نهادی به کارآفرینان ما آنطور که باید ارج نهاده نمی‌شود. در طول این سال‌ها مهم‌ترین مشکلات و موانع در مسیر فعالیت‌های‌تان چه بوده است؟


ما مشکلات عدیده‌ای داشتیم، ولی بدترین آن‌ها این بود که با بعضی آدم‌های بی‌تجربه اداری بر سر یک کار بحث کرده‌ایم. در واقع ۹۹ درصد وقت و روان خود را روی حل مشکلاتی گذاشته‌ایم که اشخاص بی‌تجربه در ادارات مختلف برای مردم ایجاد کرده‌اند.
اگر یک نفر سر جای خودش نشسته باشد و مدیر بانک باشد ما مسئه‌ای نداریم تا مشکل‌مان را با او حل کنیم‌، ولی وقتی کسی مدیر بانک هست که نمی‌داند نیاز صنعتگر چیست، چه کمکی می‌توانند بکنند؟ این تنها گرفتاری ما نیست، بلکه گرفتاری کل کشور است. ما هم همین مشکل را داشتم و همیشه با آدم‌هایی که تخصص یک کاری را ندارند نشسته و بحث کرده‌ایم. در زمان وزارت آقایان دکتر قاضی‌زاده‌هاشمی و دکتر نمکی درخواست کردیم که قصد داریم با پول خودمان و ارز آزاد، دستگاه برای درمان بیماران سرطانی بخریم. می‌گفتم بگذارید دستگاه بیاورم تا با تعرفه دولتی و رایگان مردم را مداوا کنیم، اما به واسطه یک قانون اشتباه که مربوط به سال ۱۳۴۰ است و به دلیل منافع برخی افراد، مجوز این کار به ما داده نشد. حال شما حساب کنید در طول این چهار سال چه تعداد افراد از بیماری سرطان جان خود را از دست داده‌اند که اکنون می‌توانستند زنده و در کنار خانواده خود باشند.


شما به عنوان یک کارآفرین موفق، اگر بخواهید راهکاری برای حل مشکلات کشور یا کمتر شدن موانع اقتصادی پیشنهاد کنید، این راهکار چیست؟


یاد بگیریم کشور ما اولویت اول‌مان، شهرمان اولویت دوم، محله‌مان اولویت سوم و خانواده‌مان اولویت چهارم ما باشد. اگر این موضوع را در دستور کار قرار دهیم، دیگر با باورهای غلط، منابع جمعی را از بین نمی‌بریم. من سیتی‌سنتر را ۷ کیلومتر دورتر از شهر اصفهان ایجاد کردم تا به آثار تاریخی شهرم آسیبی نرسد. یعنی ملکی را که در این بازار می‌توانستم متری ۵۰۰ میلیون تومان بفروشم، متری ۸۰ میلیون می‌فروشم تا به بدنه شهرم آسیبی نخورد. لذا اگر دولتمردان ما این موضوع را درک کنند، همه کارها در این کشور درست خواهد شد. روزی خاطرم هست که آقای نمکی، وزیر بهداشت سابق با حالت ناراحتی درخواست می‌کردند که مردم شما را به خدا به ما کمک کنید. همان شب به ایشان و پسرشان پیام دادم که دو سال است برای شما می‌نویسم که اجازه بدهید به شما و وزارتخانه تحت امرتان کمک کنیم، ولی دریغ از یک جواب که اگر به وزرای کشور‌هایی که آن‌ها را محکوم می‌کنید چنین پیشنهادی می‌دادیم، شبانه می‌آمدند و بررسی می‌کردند که چه کار و کمکی از دست ما ساخته است!
دو سال قبل از وزیر سابق راه‌وشهرسازی آقای اسلامی درخواست کردم که هر وقت به اصفهان آمدید دو ساعت وقت ملاقات برای حل مشکلات وزارت راه‌وشهرسازی در اختیار ما بگذارید. البته دو بار با ایشان تلفنی به صورت کوتاه صحبت کردم و هر بار هم گفتم که حل مشکلی که در 40 سال ایجاد شده با چند دقیقه مکالمه تلفنی امکان‌پذیر نیست. قصد ما کمک است و هر چند که چند ماه به پایان دولت دوازدهم مانده است، اما هنوز دیر نیست.
۲۶ ماه قبل خدمت آقای رحمانی فضلی، وزیر سابق کشور گفتم که چگونه می‌توان اصفهان را پایلوت کشور جهت انتقال مسئولیت به بخش خصوصی کرد؛ جواب دادند دیر است. خدمت آقای حناچی که آن زمان شهردار تهران بود، گفتم که چگونه می‌توان بار ترافیکی تهران را بدون هزینه کاهش داد، گفتند دیوان عدالت اداری مانع این اقدام می‌شود. به آقای جهانگیری گفتم که چگونه امکان کاهش فقر و ناهنجاری وجود دارد، گفتند مسائل مهم‌تری وجود دارد. به آقای قاضی‌زاده‌هاشمی، وزیر اسبق بهداشت گفتم چگونه می‌توان سرطان را کاهش داد و به مردم و بیماران کمک کرد، گفتند بر مبنای قانون سال ۱۳۴۰، سطربندی اجازه این کار را نمی‌دهد. همه این پیشنهادات بدون هزینه برای دولت بود، اما استقبالی از آنها نشد.
در پیام آن زمان به آقای دکتر نمکی تاکید کردم که هنوز هم راه نجات برای کشور وجود دارد، شما را به خدا توجه کنید؛ کشور و مردم نیازمند یاری هستند ولی توجهی نشد و باور آن برای ایشان سخت بود‌. ولی خودمان در اصفهان شروع کردیم و ظرف دو سال به میزان یک کشور کارهای زیربنایی ایجاد کردیم و آموزش نسل آینده را هم شروع کردیم و امروز نتیجه قسمتی از آنچه انجام شده است، را می‌بینیم.
معتقدم و به آقای نمکی هم گفتم که دلیل گله‌مندی شما این است که در کشور ما هیچ مسئولی را به دلیل تخلف و عدم رعایت قوانین محاکمه نمی‌کنند. به همین دلیل است که آن‌ها اطمینان دارند اگر خراب هم بکنند، کسی با آن‌ها کاری نخواهد داشت. من کسی را سراغ دارم که در اصفهان مجددا مسئولیت گرفته است. ایشان شخصی است که به خاطر علایق شخصی و منیت جهت ممانعت از انجام یک اصلاح، یک سیستم بین‌المللی و دولتی را با اصفهان دچار درگیری کرد. نتیجه‌اش هم این شد که برای چند سال بودجه بین‌المللی برای مرمت آثار تاریخی اصفهان قطع شد. بعد‌ها فهمیدند که اشتباه کرده‌اند و آن شخص کنار رفت، اما مجددا پست گرفته است. یعنی ایشان نه‌تنها بابت تخلفات ۱۵ سال پیش خود جریمه نشد، بلکه امروز هم به راحتی زندگی‌اش را می‌کند. باور کنید اگر این پیام‌ها را در هر جای دنیا به مسئولان می‌دادم، حداقل یکبار سوال می‌کردند که راهکار تو چیست و تعهد بده اگر نتوانی از عهده آن‌ها برآیی، محاکمه‌ات می‌کنیم. حال سوال این است که چرا مسئولان ما یک بار جوابی به پیام‌های ما ندادند؟
اکنون آذر ماه ۱۴۰۰ است. این تاریخ را به یاد داشته باشید تا اگر من روزی نبودم و شما بودید، بدانید که ما گفتیم می‌توانیم بدون صرف یک ریال، ۳۰ درصد از ترافیک تهران را ظرف ۳ ماه کاهش دهیم. در شعر حکیم ابوالقاسم فردوسی گفته شده توانا بود، هر که دانا بود؛ نگفته توانا بود هر زوردارتر بود یا پول‌دار بود. اگر پول کار می‌کرد که بانک‌ها هم پولدار هستند؛ چرا نمی‌توانند کار کنند؟! چرا این بلا را در بورس بر سر سرمایه‌های مردم آوردند؟
چند روز قبل در اصفهان باران آمد؛ سوال من از شما این است که این آب کجا رفته است؟ پس چرا ما توانستیم از آب جمع شده روی سقف سیتی‌سنتر ۸ میلیون لیتر آب ذخیره کنیم؟ چون ۱۵ سال پیش طراح به ما گفت باید از آب‌های باران، سطحی و جاده‌ای استفاده کنید و ما هم سقف آن را به همین منظور لوله کشی کردیم.
سیتی‌سنتر ۱۰ سال پیش راه افتاد و متراژ آن 100 هزار متر بود. میزان برق مصرفی‌اش هم ۴ مگاوات بود. امروز ۷۰۰ هزار مترمربع است و میزان برق مصرفی آن ۸/۳ مگاوات نه ۱۰ برابر! مدیر نیروی ما این کاهش را ایجاد کرده است. روزی که سیتی‌سنتر به راه افتاد روزانه ۶۰۰ مترمکعب آب مصرف می‌کردیم، اما امروز که ابعاد مجموعه ۱۰ برابر شده، ۱۰۰ مترمکعب آب مصرف می‌کنیم. ما از عقل و خردی که خداوند به ما داده استفاده کرده‌ایم. شما فکر می‌کنید در آن دنیا تنها از نماز ما سوال می‌شود؟ خیر، این سوال هم می‌شود که چرا از عقلی که به تو عطا کردیم برای رفاه همنوعان خود استفاده نکرده‌ای؟
در همین رابطه است که معتقدم باید یاد بگیریم که حل مشکلات شهر و کشور وظیفه ماست و دولت باید تنها حافظ امنیت و قانونگذار این کار باشد. سال گذشته به دارایی اعلام کردیم که مالیات‌هایی هست که مطالبه نمی‌شود. امروز مالیات‌های پنهانی وجود دارد که ما خودمان مازاد بر قانون پرداخت می‌کنیم. همه ما باید یاد بگیریم حقوق دولتی که از مشتری خود دریافت می‌کنیم را به دارایی پرداخت کنیم. این وظیفه همگی ماست. پولی که قانون‌ مالیاتی اطلاعی ندارد که از مودی مالیاتی بگیرد، را ما خودمان اعلام و‌ پرداخت کرده‌‌ایم .
معتقدم ما باید یاد بگیریم که حقوق و عوارض دولت را بدهیم. اگر مالیات پرداختی درست مصرف شود، اگر ما به این بلوغ برسیم و این دیدگاه حاکم شود که حقوق متعلق به بیمه و دارایی مثل خمس و زکات پرداخت شود، شهر و کشورمان آباد شده و بخش قابل ملاحظه‌ای از مشکلات کشور حل خواهد شد. البته دولت هم باید نشان دهد این پول‌ها به درستی مورد استفاده قرار می‌گیرد

 

منبع: جهان صنعت

 

اخبار مشابه

رتبه: بد خوب
طراحی سایت: مهریاسان