
در میانه دهه ۱۳۴۰ خورشیدی، هنگامی که تهران در تب توسعه و نوسازی میسوخت و خیابانهایش بوی آسفالت تازه و پنجرههای نو میداد، ایدهای در دل ساختار اقتصادی کشور جوانه زد؛ ایدهای که قصد داشت شکاف میان طبقات، فاصله بین مصرفکننده و تولیدکننده و حتی بیاعتمادی تاریخی مردم به شفافیت بازار را کاهش دهد.
نام این پروژه عظیم و نوآورانه، فروشگاه کورش بود؛ فروشگاهی زنجیرهای که خیلی زود به شهرهای دیگر هم سرایت کرد و به نمادی از «خردهفروشی مدرن، گسترده و دولتی» بدل شد.
فروشگاه کورش برخلاف سنت رایج آن زمان که بازارها در دست کاسبان خرد و ساختار سنتی و پراکندهای بود، الگویی نو از توزیع کالا را ارائه داد. در این فروشگاهها، کالاها قیمتگذاری مشخص داشتند، خدمات مشتریان به شیوه نوین انجام میگرفت و مفهومی بهنام تخفیف، قرعهکشی، تبلیغات محیطی و وفاداری مشتری برای نخستینبار در قالبی ساختارمند اجرا شد. برای نخستینبار در تاریخ خرید عمومی، مردم به فروشگاهی گام میگذاشتند که نه تنها کالا میفروخت، بلکه به آنها «احساس تعلق و احترام» نیز میداد. کورش نه برای اشراف، نه برای طبقه ممتاز، بلکه برای مردم عادی ساخته شده بود؛ همانهایی که در کوچهپسکوچههای تهران، مشهد، شیراز و اهواز زندگی میکردند و سالها بود به گرانی و گرانفروشی بازار سنتی عادت کرده بودند.
ساختمانها مدرن بودند، کارکنان یونیفرم داشتند، اجناس طبقهبندیشده بود و از همه مهمتر دولت پشت این پروژه ایستاده بود تا نشان دهد عدالت اجتماعی میتواند از پشت ویترین آغاز شود، اما همانقدر که کورش محبوب مردم بود، مورد خشم بازاریها قرار گرفت. بازرگانان و اصناف سنتی، فروشگاه کورش را «خطر» میدانستند؛ خطری برای سودهای بالا، چانهزنیهای قدیمی و انحصارهای خانوادگی.
با گذشت زمان و آغاز دهه ۱۳۵۰، فروشگاه کورش بهقدری گسترش یافت که تقریبا در هر شهر بزرگ ایران، یک شعبه داشت. لوگوی مشخص، رنگهای سازمانی، تبلیغات رادیویی و بستهبندیهای خاص، همه و همه نشان از تولد یک برند ملی داشتند؛ برندی که بیسروصدا ساختار خردهفروشی ایران را دگرگون کرده بود.
پس از سال 1359 نام فروشگاهها به «قدس» تغییر یافت، اما واقعیت این بود که با حذف ریشههای فکری اولیه، خروج مدیران اصلی و جایگزینی نگاه جدید و انبارمحور، این فروشگاهها دیگر آن قدرت، جذابیت، ساختار و کیفیت اولیه را نداشتند و صرفا نامی از آنها باقی ماند.
صفهای طولانی کوپن در دهه ۶۰، کاهش کیفیت خدمات، نبود نوآوری، و فراموششدن ارزش تجربه مشتری، همه و همه باعث شد این فروشگاه آرامآرام از حافظه شهری ایران محو شود و با گذر زمان، مانند بسیاری از نمادهای مدرنیته، تغییر مسیر داد.
یکی از معروفترین شعبههای این فروشگاه در تقاطع خیابان زرتشت و ولیعصر تهران قرار داشت؛ ساختمانی مدرن که در سال ۱۳۵۶ بهعنوان یکی از نشانههای پیشرفت شهری شناخته میشد. بعدها این فروشگاه به «فروشگاه قدس» تغییر نام داد و تحتنظارت بنیاد مستضعفان قرار گرفت. در ادامه ساختار آن دگرگون شد؛ فروشگاه به مجموعهای از غرفههای اجارهای تبدیل شد و درنهایت هویت خود را بهعنوان یک مرکز خرید فراگیر از دست داد. امروز این بنای بزرگ که زمانی پرچمدار سبک نوین خرید در ایران بود، به ساختمانی متروکه و بیروح بدل شده؛ جایی که دیگر نه از شلوغی مردم خبری هست و نه از نوای تبلیغات. اکنون تنها سایهای فرسوده از گذشتهای باشکوه در آن باقی مانده و بعضی منابع از مزایدهگذاری و بلاتکلیفی مالکیت آن در سالهای اخیر سخن میگویند.
در دهه ۸۰، ساختمانهای باقیمانده را تغییر کاربری دادند یا تخریب کردند. برند کورش دیگر نه در تابلوی سردر مغازهای که فقط در حافظه نسلهای قدیمی باقی ماند.
و امروز وقتی از فروشگاه کورش مینویسیم، از رویایی حرف میزنیم که زمانی میخواست عدالت اجتماعی را از قفسهها آغاز کند.