Tommy Hilfiger، طراح مشهور آمریکایی ۴ دهه پیش به هنگکنگ که در آن زمان قطب تولید پوشاک بود، سفر کرد تا داستان موفق برندش را بسازد.
Hilfiger بهعنوان یکی از طرفداران قدیمی موسیقی از قدرت سرگرمی و افراد مشهور بهره برد. این برند مدتها قبل از رویآوردن تیمهای ورزشی به پوشیدن لباس برندها، البسه برخی تیمها را تهیه میکرد. لباسهای او همیشه بخشی از فرهنگ عامه بودهاند. نگاه مدرن Hilfiger به لباسهای ورزشی آمریکایی و زیباییشناسی، این برند را نهتنها در کشور خودش، بلکه در سراسر جهان به نامی آشنا تبدیل کرده است.
Hilfiger در مصاحبه اخیر درباره حرفه قابلتوجه و دستاوردهایش در مُد صحبت کرد.
آیا چیزی وجود دارد که با نگاه به ۴۰ سال گذشته واقعاً باعث افتخار شما شود؟
من به لوگوی خودمان افتخار میکنم؛ زیرا بهترین دارایی ممکن است. فکر میکنم توانایی ادامه فعالیت در کسبوکار و ادامه رشد پس از ۴۰ سال غیرمعمول نیست؛ اما آسان هم نیست.

فرمول مخفی موفقیت شما، حتی وقتی صنعت لوکس با مشکلات بزرگی روبهرو است، چه بوده؟
مقرونبهصرفه و دردسترسبودن. مردم حتی وقتی اقتصاد تغییر میکند و بهاندازه گذشته لوکس نمیخرند، هنوز برندهای مطرح و کیفیت بالا را میخواهند. هرگز در ۴۰ سال گذشته این نکته را از یاد نبردهایم. هرگز یک روز هم نگفتهایم ارزانتر یا گرانتر خواهیم شد. همیشه طرفدار لوکس مقرونبهصرفه بودهایم.
درباره اصل بنیادی خود، یعنی «کلاسیک با کمی تغییر» بگویید؟
این از روز اول یک اصل اساسی بود. میخواستم شگفتیهای کوچک داشته باشم و جزئیاتی را اضافه کنم که بخشی از برندمان نام داشتند. هرگز نمیخواستم اصول اولیه را بدون هیچگونه تغییر و تحولی حفظ کنم و هنوز هم در مورد این موضوع با مردم بحث میکنم. همیشه به دنبال تغییروتحول هستم.
همچنین یکی از معدود برندهای آمریکایی با یک تجارت واقعاً جهانی هستید.
ما در سال 1996 در اروپا، برندمان را شناساندیم و سپس به آسیا رفتیم. گسترش جهانی ما بسیار حسابگرایانه بود. یک شریک داشتیم و وقتی او آمد، گفت باید به سمت اروپا گسترش یابیم؛ چون اروپاییها عاشق آمریکا هستند و کسبوکار ما در اروپا امروز بهتر از فروشمان در ایالات متحده است.

از عشقتان به مسابقات اتومبیلرانی بگویید.
وقتی پسربچهای بودم با نیم ساعت رانندگی به پیست مسابقه فرمول یک میرسیدم. من و دوستانم جهت تماشای مسابقات میرفتیم و از بالای نردهها نگاه میکردیم. پنهانی وارد مسابقه میشدیم و به گاراژها میرسیدیم. خیلی هیجانانگیز و جذاب جلوه میکرد. همیشه عاشق ورزشهای موتوری و ماشینها بودم. نزدیکشدن به خودروها فرصتی هیجانانگیز محسوب میشد؛ زیرا آنها بسیار سریع میرفتند. طراحی بسیار خوبی داشتند و لباس رانندگان جذاب بود. ما این فرصت را داشتیم با چند تیم فرمول یک همکاری کنیم. اکنون با کادیلاک، اولین تیم آمریکایی فرمول یک همکاری میکنیم.
میتوانید خاطرهای از روزهای اولیه توسعه برندتان در آسیا تعریف کنید؟
برندمان را در هنگکنگ ساختم. در واقع از کارخانهها و پارچههای هنگکنگی استفاده میکردم. سپس به چین رفتم. هفتهها به آنجا میرفتم تا لباسها را توسعه دهم. در کارخانهها کار میکردم و دوخت و دوزشان را میدیدم. چیزهای زیادی در مورد تولید یاد گرفتم و زمان زیادی را در هنگکنگ گذراندم. آنجا مثل خانه دوم من بود؛ بنابراین یک ارتباط بسیار ویژه گرفتم.
نظر شما در مورد هوش مصنوعی در صنعت مُد چیست؟
فکر میکنم نمیتوانید با آن مبارزه کنید! باید هوش مصنوعی را مورداستفاده بیش از حد قرار دهید. مثلاً بخواهید یک ژاکت ضد آب و قابلتنفس به رنگ نارنجی با دکمههای نقرهای برای من درست کند!
در نهایت، چه توصیهای برای یک طراح یا کارآفرین جوان که سعی میکند در مُد موفق شود، دارید؟
باید انتخاب کنید کجا میخواهید وقت و پول خود را صرف کنید. آیا میخواهید فقط لباس بپوشید؟ اگر در حال ساخت یک مجموعه کامل از چیزهای زیادی هستید با مشکلات موجودی و تولید روبهرو خواهید شد. فقط ابتدا در یک چیز واقعاً عالی باشید! شما همیشه باید با ریشههای برند خودتان در ارتباط باشید؛ بنابراین مردم میتوانند چشمان خود را ببندند و برندتان را تصور کنند.
منبع: Scmp.com


